استرس دارم...
فردا باید سگمو ببرم دکتر...ازش خونگیری کنن...امیر هم سرکاره...اولین باره که ازش میخوان خون بگیرن...یه چی شبیه توپ کوچیک درآورده رو شکمش...تو خوف و رجام...
نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:11 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1402 ساعت: 17:01
امروز حالم خوش بود !
مریض ها خوب و مرتب پشت سر هم میومدن !(۲ ماه وضع خیلی داغون بود)
یاد بلاگفا و نویسنده هاش افتادم. کسی چیزی نمینویسه! بس که حرف نگفته تو دلامونه!
نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 21:11 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1402 ساعت: 14:54
زندگی این روزهای من:
دوره های تهران...بیخوابی... مشکلات گوارشی و معده درد...زندگی اتوبوسی آژانسی...بدو بدو...وضع بد اقتصادی و کمبود مریض...بدهی هام...و کلی لیست خرید ...
نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 2:1 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 14:44
خسته شدم بس که بیهوده دنبالت گشتم ، با اینکه آخر قصه رو می دونستم.
کاش میشد عوض همه شونو درآرم...
این سری تو دربه در میگشتی پی من...
نوشته شده در دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:7 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 12:31
غرق میشم...تو زندگی...تو خواب...تو رویا...تو آرزوها.....
چندراهی های زندگی و آرزوهایی که نمیدونم داشتنشون به نفعمه یا ضررم...
و کسایی که همیشه از من بدشون میومده...
دل_بی_صاحاب
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 1:1 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11
برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11
گاهی از ته دلم آرزو می کنم یکی پیدا شه، مث یه فرشته نجات ، منو ازین وضعیت نجات بده...
اشکم دم مشکمه چرا؟
نوشته شده در جمعه سی ام تیر ۱۴۰۲ساعت 10:24 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:11