بی عنوان

ساخت وبلاگ

دوشنبه عصر امیر یه مریض اکسترکت داشت ،

منم از دیروزش آلرژی و کهیر بیخود و بی علتی تو صورت و بدنم زده بودم.حالت تهوع داشتم.

مجبورم کرد که بیا باهم بریم.امیر رفت بالا و من دوروبر مطب،جاپارک پیدا نکردم و موندم تو ماشین..

زنگ زد بیا ،بیر ال آت بونا !

رفتم...دندون مولر اول سمت چپ مندیبل بود، ازون کیس های سخت ، بچه ۱۲ ساله، ریشه ها نازک و پوسیده..تا حالا با جرات cryer ننداخته بودم تو ساکت؛ انداختم و یه ریشه با ضایعه گنده ش اومد بیرون.خونریزی زیاد بود. امیر گف بذار اون یکی رو من تلاش کنم.دادم بهش..

قندخونم افتاده بود، دنیا دور سرم می پیچید، پاهام میلرزید، رفتم تو اتاق رختکن،که پیش اونا faint نکنم...

ترس همه وجودمو گرفته بود، نمیدونستم شوک آنافیلاکسیه یا یه هیپوگلیسمی ساده..نفس کشیدم، نفس کشیدم ، به یاد آوردم باید قوی باشم... رفتم بیرون و کمکش کردم،ریشه بعدی هم دراومد خدارو شکر.

خداحافظی کردم و اومدم...

هرچقدر رشته های مارو تخریب کنن، بازم ما My Great Dreams ...

ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 22:18