طویله ای به اسم "شهرم تبریز"

ساخت وبلاگ

حس کردم حالم خوب نیس...

تنها بودم ، یه چایی ریختم برا خودم و یه نبات زعفرونی انداختم توش...

دنبال شارژر لپ تاپ بودم، چند ماهی بود بهش دست نزده بودم.

واچم رو خواستم بزنم شارژ...شارژر پیدا نشد که نشد...

چاییم داشت سرد میشد...به نبات های حل نشده ته لیوان زل زده بودم...زمان از دست رفته بود...

زمان !

دیگه حل نمیشدن...

نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۲ساعت 0:30 توسط خودم|

My Great Dreams ...
ما را در سایت My Great Dreams دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1402 ساعت: 17:12