از صبح بدوبدو بود فقط...بریم اسکو نون بگیریم ، بعد بریم خونه خودمون یکیشو بذاریم اونجا ، سگم هم چند روزه منو ندیده ، اونم باید بیاد...بریم خونه ، یه ساعته فرصت استراحته که همیشه به باد میدم. پاشیم بریم مطب ، دندون مامانو بکشم ، بگم دایی بیاد دندونشو درست کنم...ساعت ۱۰ شبه ، بریم خونه کمی هم همسر رو ببینم!
گفتن پاشو تردمیل برو . نرفتم . شدم آدم بده .
نوشته شده در دوشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 8:13 توسط خودم|
My Great Dreams ...برچسب : نویسنده : my-great-dreamso بازدید : 49